این عدم موفقیت در درجه اول ناشی از فقدان اجماع و اراده سیاسی در میان کشورهای دارای حق وتو در شورای امنیت است. هرگونه قطعنامهای که در تضاد با منافع آمریکا، بریتانیا و فرانسه باشد، محکوم به شکست است. این کشورها نهتنها هیچ نشانهای از انعطافپذیری از خود بروز ندادهاند بلکه شروط بسیار سخت و غیرقابل قبولی را برای هرگونه توافق جدید مطرح کردهاند. اصرار اروپاییها بر این که ایران باید تمامی خواستههای ایالات متحده را بدون قید و شرط بپذیرد، عملا هرگونه زمینه برای مذاکره واقعی را از بین برده است. آنها حتی پیشنهادهای ایران را به بهانههایی چون «ضعیف بودن» رد میکنند و در مقابل، هیچ پیشنهاد دقیق و قابل قبولی را ارائه نمیدهند. این رویکرد، نهتنها مذاکرات را به بنبست کشانده بلکه نشاندهنده عدم تمایل جدی به حل مشکل و صرفا به دنبال تحمیل خواستههای خود بر ایران است. در چنین شرایطی، ایران امکان تحقق شرطهای خود را ندارد و تنها گزینههای پیش رویش، پذیرش یا عدم پذیرش خواستههای طرف مقابل است.باتوجه به تحلیل فوق، آینده برجام و دیپلماسی هستهای در هالهای از ابهام قرار دارد و چشمانداز روشنی برای جلوگیری از فعالسازی مکانیزم ماشه از طریق پیشنهادهای فعلی روسیه و چین وجود ندارد. طرفهای غربی، با اتخاذ رویکردی قاطعانه و غیرمنعطف، به دنبال تحمیل خواستههای خود بر ایران هستند.باوجود چالشهای فراوان، مسئولان عالیرتبه کشور با درک عمیق از شرایط موجود، قطعا برنامهریزیهای لازم را برای مدیریت این بحران و حفاظت از منافع ملی ایران در دستور کار قرار دادهاند.